۱۳۹۰ بهمن ۱۱, سه‌شنبه


خطرات لامپهای کمپ مصرف

لامپ هاي کم مصرف
در بين کشور هاي عضو اتحاديه اروپا و ديگر کشور ها گرايشي نسبت به استفاده از لامپ هاي کم مصرف وجود دارد .



برخلاف اين گرايش ها يک سري نگراني ها در مورد ايمني و تاثيرات منفي آنها بر سلامتي انسان ابراز شده است .


در زير خلاصه اي از خطرات اين لامپ ها به اختصار شرح داده شده است .
1 - ميدان مغناطيسي و الکتريسيته آلوده


لامپ هاي تنگستن و يا لامپ هاي معمولي مقدار خيلي کمي ميدان مغناطيسي ايجاد مي کنند ولي لامپ هاي کم مصرف امواج الکترومغناطيسي از 25 تا 100 کيلوهرتز توليد مي کنند .


طي تحقيقات يک موسسه مستقل در فرانسه اين لامپ ها در فاصله يک متري اطراف خود ميدان مغناطيسي قوي اي ايجاد مي کنند .


اين موسسه CRIIREM توصيه مي کند از لامپ هاي کم مصرف در فاصله هاي نزديک استفاده نشود به عنوان مثال استفاده از آنها در چراغ مطالعه و يا لامپ مطالعه کنار تخت غير بهداشتي است .


اين امواج ريسک ابتلا به سرطان را افزايش مي دهند بطوريکه مي توانند توسط سيم کشي منزل تقويت شده و به اطراف نفوذ پيدا کنند که به آن الکتريسيته آلوده گويند .


لامپ هاي هالوژن ولتاژ پايين که بايد به کمک ترانسفورمر کار کنند اين الکتريسته آلوده را مانند لامپ هاي کم مصرف دارند ولي لامپ هاي هالوژن 220 ولت اين چنين نيستند .
2 - جيوه


لامپ هاي کم مصرف از جيوه ساخته شده است اين ماده سمي به شدت براي سلامتي انسان


حيوانات و اکوسيستم مضر است .
جيوه خطر بزرگي براي مغز ، سيستم عصبي و کبد محسوب مي شود .


کودکان و نوزادان در مقابل اين ماده بسيار آسيب پذيرند زيرا جيوه مي تواند به قلب و عروق سيستم ايمني بدن آسيب رسانده و باعث بي ثباتي عاطفي کاهش حافظه بي خوابي


و آلزايمر شود .


اغلب توسط طرفداران اين لامپ ها گفته مي شود که ميزان جيوه موجود بسيار کم است و خطري ندارد !


در پاسخ به اين دوستان بايد گفت که منظور از کم چيست ؟ کم بودن نسبت به چه چيزي و در چه مقياسي ؟


ميزان بي خطر جيوه براي انسان چند ميکرو گرم است در حالي که در لامپ هاي کم مصرف


بين 3000 تا 5000 ميکرو گرم جيوه استفاده شده است .


شکسته شدن اين لامپ ها که به سادگي نيز رخ مي دهد باعث خروج جيوه درون آن مي شود .


آزمايش ها نشان داده که پس از شکسته شدن اين لامپ ها ميزان جيوه در محيط بيش از حد ايمن و سالم مي شود .
ماده جيوه اين توانايي را دارد که به سرعت جذب هر سطحي شده و نمي توان به سادگي آن را تميز و يا پاک کرد بطوريکه همان جيوه جذب شده در کاشي و يا سراميک و يا رنگ ديوار به مرور زمان تبخير شده و بخار جيوه را نيز به اطراف پخش مي کند .


زماني که لامپ هاي کم مصرف مي شکنند توصيه مي شود که آنها را در قوطي مخصوص خود در زباله انداخته زيرا در حين جابجايي زباله احتمال شکسته شدن آن وجود دارد .


3 - پرتو هاي ماورا بنفش
اين گونه لامپ ها پرتو هاي ماورا بنفش بي را ساطع مي کند و آثار ماورا بنفش سي را دارد .


اين طول موج براي پوست و چشم خطرناک است .. امواج ماورا بنفش سي در طبيعت يافت نمي شود زيرا بطور کامل توسط اتمسفر و لايه اوزون جذب مي شود که بي اندازه خطر ناک است .
مطالعات ديگر از خطرات لامپ هاي مهتابي خبر ميدهد که باعث سرطان پوست مي شود .


4 - مشکلات ديگر :


1 - لرزش نور .... لرزش نور در لامپ هاي کم مصرف باعث سر درد و ميگرن مي شود .


و فشار چشم را بالا مي برد .


2 - مواد شيميايي ديگر .... ماده ديگري که علاوه بر جيوه در لامپ ها وجود دارد ماده ضد شعله است که در صورت وارد شدن به بدن باعث آسيب به سيستم ايمني بدن ، کبد تيروئيد ،


مي شود .


تهيه و تنظيم : مهندس فربد تيمناک


تير 1390

۱۳۹۰ بهمن ۲, یکشنبه

ماتیلده اوروتیا زنی که خالق زیباترین عاشقانه های دنیای شعر شد

ماتیلده اروتیا


ماتیلده اوروتیا
زنی که خالق زیباترین عاشقانه های دنیای شعر توسط بزرگترین شاعر
بزرگ و مردمگرای قرن بیستم پابلو نرودا گردید و مفهوم عشق را در اوجی دیگر به نظاره آیندگان نهاد

به خاطر داری
در زمستان
روزی که به جزیره رسیدیم؟
...
تاک های رونده
در گذر ما
به نجوا در آمدند
و برگ های تیره بر سر راهمان ریختند
تو نیز برگ کوچکی بودی
لرزان بر سینه ام
باد زندگی تو را آن جا آورده بود.
************
باد اسب است:
گوش کن چگونه می تازد
از میان دریا، میان آسمان
... گوش کن
چگونه دنیا را زیر سم دارد
برای بردن من
مرا در میان بازوانت پنهان کن
...
در کشور من کوهی است
در سرزمین من رودخانه ای است
با من بیا
شب از کوه بالا می رود
گرسنگی با رودخانه سرازیر می شود
با من بیا
آنان که رنج می برند کیانند؟
نمی دانم، اما مردم من اند
با من بیا
... به من می گویند «مردم تو،
مردم شوربخت تو
میان کوه و رود
با اندوه و گرسنگی
نمی خواهند تنها پیکار کنند
آنان در انتظار تو اند
...
اگر فراموشم کنی
می خواهم بدانی این را که اگر از پنجره به ماه بلورین
شاخه ی سرخ
پاییز کند گذر بنگرم
در کنار آتش
دست بر خاکستر نرم
بر تن پر چروک هیزم سوخته زنم
همه چیز مرا به سوی تو می آورد
گویی هر چه هست رایحه، روشنی، رنگ
قایق های خردی اند
راهی جزیره های تو
که چشم به راه من اند.
اینک اگر اندک اندک
دوستم نداشته باشی
من نیز تو را از دل می برم
اندک اندک
اگر یک باره فراموشم کنی
در پی من نگرد
زیرا پیش از تو
فراموشت کرده ام
اگر طوفان بیرق هایی که از میان
زندگی ام می گذرد
بیهوده و دیوانه بخوانی
و سر آن داشته باشی
که مرا در ساحل قلبم
آن جا که ریشه در آن دوانده ام
رها کنی
به یاد داشته باش
یک روز در لحظه ای دست هایم را بلند خواهم کرد
ریشه هایم را
به دوش خواهم کشید
در جستجوی زمینی دیگر.
اما اگر روزی ساعتی احساس کنی
که حلاوت جاودانی ات را برای من ساخته اند
اگر روزی گلی بر لبانت بروید
در جستجوی من
آه عشق من
زیبای خود من
در من
تمام شعله ها زبانه خواهد کشید
زیرا در درونم
نه چیزی فسرده است
و نه چیزی خاموش شده
عشق من حیات از عشق تو می گیرد، محبوبم
و تا روزی که تو زنده ای
در دستان تو خواهد بود
بی این که از عشق تو جدا شود
.
خنده ی تو
نان را از من بگیر اگر می خواهی
هوا را از من بگیر
اما خنده ات را نه
گل سرخ را از من مگیر
سوسنی را که می کاری
و آبی را که به ناگاه از شادی تو سریز می کند
موج ناگهانی از نقره که در تو می زاید
از پس نبردی سخت باز می گردم
با چشمانی خسته که دنیا را دیده است
بی هیچ دگر گونی
اما خنده ات که رها می شود
و پرواز کنان در آسمان مرا می جوید
تمامی درهای زندگی را به رویم می گشاید
عشق من
خنده ی تو در تاریک ترین لحظه ها می شکفد
و اگر دیدی به ناگاه
خون من در سنگفرش خیابان جاری است
بخند
زیرا خنده ی تو برای دستان من
شمشیری است آخته
خنده ی تو در پاییز
در کناره ی دریا
موج کف آلود را باید برفرازد
و در بهاران عشق
من خنده ات را می خواهم
چون گلی که در انتظارش بودم
گل آبی
گل سرخ کشورم که مرا می خواند
بخند بر شب
بر روز
بر ماه
بخند بر پیچ آپیچ خیابان های جزیره
بر این پسر بچه ی کمرو که دوستت دارد
اما
آن گاه که چشم می گشایم و می بندم
آن گاه که پاهایم می روند و باز می گردند
نان را
هوا را
روشنی را
بهار را
از من بگیر
اما خنده ات را هرگز
تا چشم از دنیا ببندم!

در تو زمین را...
خرد گل سرخ
سرخ گل خرد
گاه خرد و برهنه
چنانی که گویی
در یک دست من جای نمی گیری
تا تو را در میان دو انگشت
به دهان برم
اما به ناگهان پایت
پایم را لمس می کند
و دهانم لبانت را
تو بزرگ می شوی
شانه هایت چون دو تپه قد می افرازند
سینه هایت بر سینه ام سرگر دانند
و بازویم به دشواری
بر گرد کمر هلال گونه ات می پیچد
خود را در عشق چون آب دریا رها کرده ایم
چشمان فراخ آسمان را به دشواری می توان سنجید
و بر دهانت خم می شوم
تا بوسه بر آن زنم
!
امروز روزی بود چون جامی لبریز
امروز روزی بود چون موجی سترگ
امروز روزی بود چون پهنای زمین
امروز دریای طوفانی
ما را به بوسه ای بلند کرد
چنان بلند
که با آذرخشی
لرزیدیم و گره خورده در هم
فرودمان آورد
بی این که از هم جدامان کند
امروز تن مان فراخ شد
تا لبه های جهان گسترد
و ذوب شد
تک قطره ای شد از نور
با شهاب
میان تو و من دری تازه گشوده شد
و کسی هنوز بی چهره
آن جا در انتظارمان
دستان تو
دستانت آن گاه که می گشایی شان
پرواز کنان چه به سویم می آورند
چرا ایستاده اند به ناگاه در دهانم
چرا می شناسم شان
چنان که گویی پیش این لمس شان کرده ام
پیش از این نیز بوده اند
و بر پیشانی و کمرم گذشته اند
نرمی دستانت از فراز زمان
فراز دریاها و دورها، فراز بهاران
پرواز کنان سر رسیدند
و زمانی که بر سینه ام نهادی شان
شناختم آن دو بال زرین کبوتر را
آن خاک رس را
آن گندم را
تمامی سال های زندگی
در پی آن ها همه سو رفتم
از پله ها بالا رفتم
از خیابان ها گذشتم
قطارها بردندم
آب ها بردندم
و در پوست انگور گویی تو را لمس کردم
جنگل ناگاه تن تو را برایم آورد
و بادام نرمی رازناک تو را
در گوشم خواند
تا آن که دستان تو
بر سینه ام گره خوردند
و در آن جا چونان دو بال
سفر خود را به پایان بردند

باد در جزیره
باد اسب است
گوش کن چگونه می تازد از میان دریا
از میان آسمان
می خواهد مرا با خود ببرد
گوش کن چگونه دنیا را به زیر سم دارد
برای بردن من
مرا در میان بازوانت پنهان کن
تنها یک امشب
آن گاه که باران دهان های بی شمارش را
به سینه ی دریا و زمین می شکند
گوش کن چگونه باد چهار نعل می تازد
برای بردن من
با پیشانی ات بر پیشانی ام
با دهانت بر دهانم
تن مان گره خرده
بر عشقی که ما را سر می کشد
بگذار باد بگذرد و مرا با خود ببرد
بگذار باد بگذرد با تاجی از کف دریا
بگذار مرا بخواند و مرا بجوید
زمانی که آرام آرام فرو می روم
در چشمان درشت تو
و تنها یک امشب در آن ها آرام می گیرم
عشق من

آرامشگاه پابلو نرودا و ماتیلده در کنار اقیانوس و موجهائی که نرودا شعرهایش را می سرود
* Matilde Urrutia
ماتیلده اروتیا همسر پابلو نرودابه هنگامی که در پنجم ژانویه ۱۹۸۵ دیده از جهان فرو می بست فریاد بر آورد "خوشحالم ! میروم که سرانجام به پابلوی خود به پیوندم

۱۳۹۰ دی ۲۹, پنجشنبه

زبانهای ایرانی

زبانهای ایرانی  ( خلاصه )
ایران كشور بسیار وسیعی است كه سابقه تمدن چندین هزار ساله دارد. بهمین دلیل در زمانهای مختلف دارای  زبانها  و گویشهای گوناگون بوده است.  اكنون نیز گویش ها  و زبانهای  گوناگونی  در ایران  بكار میروند  كه بعضی از آنها ریشه ی  ایرانی ندارند و جزو زبانهای هند و اروپایی نیستند.  زبانی  كه  ما اكنون به آن سخن می گوییم  زبان فارسی است  و زبان رسمی كشور ایران می باشد . اين زبان   جزو  زبانهای ایرانی  به حساب می آید . زبانهای ايرانی  جزو  زبانهای هند  و اروپایی هستند .  زبانهای ایرانی در طول زمان تکامل پيدا کرده اند .
زبانهای ایرانی باستان 4000 تا 2500 سال پيش
این زبانها كه تا حدود ۲۵۰۰ سال پیش استفاده می شدند به دو دسته شرقی و غربی تقسیم می شوند. بهترین نمونه زبانهای ایرانی باستان شرقی، زبان اوستایی است كه همان زبان كتاب اوستا است.
زبان ایرانی باستان غربی ، همان زبان پارسی است كه می شود  گفت  كه  پدربزرگ زبان فارسی است و به دو دسته شمالی و جنوبی تقسیم می شود.
زبان  مادی  جزو دسته شمالی   و  زبان  هخامنشی  جزو دسته  جنوبی می باشد.
زبانهای ایرانی  میانه  1500 تا 2500 سال پيش
این زبانها در حدود ۲۰۰۰ سال پیش گفتگو می شده اند  و به دو دسته شرقی و غربی تقسیم می شوند.
زبانهای سغدی ، خوارزمی  و سكایی جزو زبانهای ایرانی میانه شرقی به حساب می آیند كه در افغانستان و تركمنستان فعلی استفاده  می شده اند.
زبان ایرانی میانه غربی ، پهلوی  نام دارد كه نوع  شمالی آن به پهلوی شمالی یا پارتی و نوع جنوبی آن به پهلوی ساسانی یا پارسی معروف است.
زبانهای ایرانی نو از 1500 سال پيش تا کنون
این زبانها از حدود ۱۵۰۰ سال پیش تا كنون رواج  داشته اند  و به  دو دسته ی  شرقی  و غربی  تقسیم می شوند.
زبان پشتو ، شغانی  و  آسی  جزو  زبانهای ایرانی نو شرقی  هستند  كه در افغانستان  و آسیای میانه  صحبت  می شوند.
زبان ایرانی نو غربی ، فارسی نام دارد  كه نوع شمالی  آن  كردی، گیلكی، مازندرانی، بلوچی و تالشی است  و نوع جنوبی آن  لری،  زرتشتی یزد و كرمان ،  لاری  و  فارسی دری  می باشد.
از سایت
http://www.farsi.se/

۱۳۹۰ دی ۲۳, جمعه

راهکارهای کاهش استرس

راهکارهای کاهش استرس
هر انسانی در طول روز بارها و بارها به دلایل مختلف دچار استرس می‌شود. ترافیک و شلوغی خیابان‌ها، کارهای زیاد و ناتمام و باقی مانده، دغدغه امتحان و کنکور در جوان‌ها و... همگی مسایلی هستند که می‌توانند باعث بروز استرس در هر فردی هر چقدر آرام شود.
به عبارتی دیگر، گریز از این استرس‌ها اجتناب ناپذیر است. متأسفانه وجود استرس در زندگی نه تنها باعث حل مشکلات نمی‌شود، بلکه برعکس فرد را از ادامه فعالیت صحیح باز می‌دارد. امروزآگاهی و انجام روش‌های رهایی از استرس یا RELAXATION برای روح و روان مانند ورزش برای جسم به هر کسی توصیه می‌شود.
در این جا 5 روش بسیار ساده جهت کاهش استرس به خصوص در هنگام کار، برای علاقه‌مندان بیان می‌شود:
شمارش کنید
یک روش موثر برای برخورد با موقعیت‌های استرس‌آور، شمارش تا عدد 10 است. این کار به شما کمک می‌کند تا از لحاظ فکری و روانی از آن لحظه استرس‌آور دور شده و 10ثانیه به شما وقت می‌دهد تا از آن شرایط خود را رها کنید. فرض کنید این عمل «ریموت کنترل» زندگی شماست و در آن لحظه دکمه توقف یا PAUSE آن زده شده است. وقتی به آرامی تا عدد 10 شمردید، حالا دو بار دکمه PLAY را فشار دهید. در نتیجه در وضعیت بهتری نسبت به قبل قرار خواهید گرفت.
گروهی معتقدند که شمارش اعداد از انتها به سمت ابتدا یعنی از عدد 10 به سمت عدد صفر می‌تواند نتایج بهتری داشته باشد. شما می‌توانید امتحان کنید. کدام یک برای شما بهتر است؟
موقتاً از آن محیط بگریزید
هنگامی که در خود استرس شدیدی احساس می‌کنید، بهتر است به طور فیزیکی خود را از محیط دور کنید. کمی قدم زده و نفسی تازه کنید. مدتی به محیطی رفته که بتوانید فکر خود را از مسایل دغدغه‌آورها کنید. البته منظور این نیست که کاملاً میدان را خالی کنید، بلکه ترک موقعیت برای چند لحظه و مراجعت دوباره با فکری آزاد و تازه باعث رهایی از استرس و انجام بهتر کارها خواهد شد. اگر در ترافیک خیابان گیر کرده باشید، ترک موقعیت مشکل به نظر می‌رسد. در این شرایط می‌توانید با گوش کردن به رادیو و موزیک سعی کنید به یکی از خاطرات روزهای قبل یا برنامه‌های آینده خود فکر کنید. بهتر است اگر صدای سایر اتومبیل‌ها شما را آزار می‌‌‌دهد پنجره‌ها را بالا کشیده و بدانید که با استرس و ناراحتی شما نه ترافیک کم خواهد شد و نه راه شما باز که زودتر به مقصد مورد نظر برسید. پس آرامش داشته باشید تا زمان هم راحت‌تر بگذرد.
شی‌ای را فشار دهید
همان‌طور که می‌دانید در هنگام استرس، تخلیه انرژی‌های اضافی انباشته شده در بدن ضروری است. گروهی این کار را با زدن ضربه یا شکستن جسمی انجام می‌دهند. گروهی عادت دارند کتاب و یا هر کاغذی که جلوی آنها هست پاره‌ کنند، ولی بهترین راه فشردن شیئی در دست‌هاست.
معمولاً فشردن چیزی با دست باعث کاهش استرس و دغدغه ظاهر می‌شود. شما می‌توانید یک حلقه‌ تقویت کننده ‌مچ‌دست همیشه همراه داشته باشید و در هنگام استرس آن را در دست خود فشار دهید.
البته توأم کردن این روش با سایر روش‌ها می‌تواند اثر بخشی بهتری داشته باشد.
در صورت نداشتن حلقه تقویت‌کننده، خمیر بازی بچه‌ها نیز برای این کار بسیار مناسب است. اگر توجه داشته باشید می‌بینید که شما این عکس العمل را غیرارادی با بازی کردن و فشردن خودکار در دست یا مچاله کردن کاغذ در دست یا ضربه زدن دست به روی میز انجام می‌‌دهید.
سخت نگیرید
وقتی به دلیل موضوع خاصی دچار استرس می‌شوید، از خودتان سوال کنید که آیا این موضوع آن‌قدر اهمیت دارد که به خاطر آن دچار پریشانی شوید.
واقعیت این است که اکثر مسایل روزمره که باعث ایجاد استرس می‌شوند، تهدیدی برای زندگی به شمار نمی‌روند مگر این که مربوط به اموری از قبیل خانواده یا سلامت افراد باشند. هر گاه احساس کردید جلسه امروز آن‌طور که انتظار داشتید نتیجه نداشت و یا متوجه لکی روی لباس خود شدید، دچار پریشان خاطری نشوید، این‌ها مسائل تعیین‌کننده زندگی نبوده و باعث بروز فاجعه نمی‌شوند.
با وجود مشکلات زیادی که هر روز به سمت شما هجوم می‌آورند، افتراق مسایل مهم و تعیین‌کننده از سایر مسایل می‌تواند نقش مهم و اساسی در جلوگیری از استرس شما داشته باشد. کمی راحت‌تر گرفتن موقعیت‌ها باعث کاهش استرس و فشارهای روانی ناشی از آن در شما می‌شود.
نفس عمیق بکشید
نفس کشیدن غیراز داشتن اثرات حیات بخش، می‌تواند در آرام نمودن شما نیز بسیار موثر باشد. هنگام استرس سه نفس عمیق بکشید و در فاصله هر دم و بازدم مکث لازم را حفظ کنید.
دم را از بینی کشیده و بازدم را از دهان تخلیه کنید. در هنگام دم و بازدم بدن خود را کاملاً رها کرده و ذهن خود را از تمامی مسایل جدا کنید و خود را از لحاظ جسمانی و روانی آرام کنید.
اگر کمی با روش‌های مختلف رهایی بدن یا RELAXATION آشنا باشید می‌بینید که در کلیه روش‌ها و تکنیک‌های موجود، حرکات با ریتم‌های تنفسی‌ خاص و نفس‌های عمیق شروع می‌شود و بر ریتم تنفس تأکید بسیار وجود دارد.
افرادی که ورزش‌های رزمی انجام می دهند و نیاز به آرامش و تمرکز حواس زیاد هم دارند، از روش‌های تنفسی خاص و نفس‌های عمیق قبل از انجام کار خود استفاده می‌کنند.
سعی کنید برای خود شرایطی را مهیا کنید که بدون استرس زندگی کنید. مطمئن باشید خواستن، توانستن است.
* در این زمینه بیشتر مطالعه کنید:
- مواد غذایی كاهش دهنده استرس
- مواد غذایی استرس زا
- میزان استرس شما در محیط كار چقدر است؟
- استرس و راههای مبارزه با آن
- عوامل استرس زا و راه هایی برای كاهش آن
- دستیابی به آرامش و آسایش با استفاده از چند روش
- با اجرای این تمرین ها می توانید بر استرس غلبه كنید
- استرس چیست ؟ ( قسمت اول )
- راه های كنترل استرس
- علت استرس شما چیست؟
- استرس ، علائم و تأثیرات آن بر افراد
- راه مقابله با استرس چیست؟
منبع: ماهنامه دنیای سلامت

۱۳۹۰ دی ۲۲, پنجشنبه

کلینت ایستیوود.ماندنی در تاریخ و سینما



بیوگرافی كلينت‌ ايستوود
(كلينت‌ ايستوود) كارگردان‌ 74 ساله‌ سينما،مسن‌ترين‌ فيلمسازي‌ است‌ كه‌ در تاريخ‌ اسكارجايزه‌ بهترين‌ فيلم‌ را از آن‌ خود كرده‌ است‌. اين‌هنرپيشه‌ و بازيگر مطرح‌ دنياي‌ هاليوود از دوران‌جواني‌ تا به‌ امروز كه‌ پا به‌ ميان‌سالي‌ گذاشته‌ است‌،چه‌ در فيلم‌هاي‌ وسترن‌ و چه‌ با كارگرداني‌هاي‌خود، فردي‌ برجسته‌ بوده‌ و توجه‌ همگان‌ را به‌خود جلب‌ كرده‌ است‌، جوانان‌ ديروز نيز او را درفيلم‌ (خوب‌ بد زشت‌) تحسين‌ مي‌كنند. او تاكنون‌ چندين‌ بار به‌ عنوان‌ بهترين‌ هنرپيشه‌مرد نقش‌ اصلي‌ و بهترين‌ هنرپيشه‌ مرد نقش‌ مكمل‌جوايز زيادي‌ را دريافت‌ كرده‌ است‌. كلينت‌ايستوور هميشه‌ نقش‌ محوري‌ را در فيلمها داشته‌است‌ اما اكنون‌ غبار سفيد پيري‌ بر روي‌ موهاي‌اين‌ هنرپيشه‌ جوانان‌ پسند نشسته‌ اما ذره‌اي‌ ازجذابيت‌ چهره‌اش‌ كم‌ نشده‌ است‌.
متولد سانفرانسيسكو (كلينتون‌ ايستوود جي‌ آر) در 31 مي‌1930در بيمارستان‌ (سنت‌ ماري‌) سان‌ فرانسيسكو درايالت‌ (كاليفرنيا) چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌(كلينتون‌ ايستوور) و مادرش‌ (مارگارت‌ روت‌رانر) از تولد فرزندشان‌ خوشحال‌ شدند و طبق‌رسوم‌ خانوادگي‌ نام‌ پدر خانواده‌ بر روي‌ فرزندتازه‌ بدنيا آمده‌ گذاشتند. كلينت‌ فرزند اول‌خانواده‌ بود و سه‌ سال‌ بد دختري‌ با موهاي‌ بور وچشماني‌ آبي‌ پا به‌ عرصه‌ خانواده‌ (ايستوود)گذاشت‌. به‌ اين‌ ترتيب‌ كلينت‌ صاحب‌ خواهري‌شد كه‌ نام‌ او را (جين‌ روت‌) نهادند.
گفتني‌ است‌ كه‌ در رگهاي‌ كلينت‌ خون‌اسكاتلندي‌ و هلندي‌ جريان‌ دارد. پدرش‌ هلندي‌تبار و مادرش‌ اسكاتلندي‌ بودند. كلينت‌ كه‌ عزيزدردانه‌ خانواده‌ بود به‌ بهترين‌ مدرسه‌سان‌فرانسيسكو فرستاده‌ شد. در مدرسه‌ واحدآموزش‌ بازيگري‌ داشت‌. (ديويدكهر) استاد وي‌شد و به‌ اين‌ ترتيب‌ كلينت‌ از همان‌ دوران‌ ابتدايي‌با بازيگري‌ آشنا شد. وي‌ علاقه‌ و استعدادي‌ كه‌داشت‌ در چند فيلم‌ وسريال‌ نقشي‌ كوچكي‌ ايفاكرد. او توانست‌ در فيلم‌ سواحل‌ سال‌فرانسيسكونقش‌ يك‌ بچه‌ كارگر را به‌ خوبي‌ اجرا كند. كلينت‌ نوجوان‌ هدف‌ بزرگي‌ را دنبال‌ مي‌كرد.او مي‌خواست‌ پا در عرصه‌ سينما بگذارد. لذاتصميم‌ گرفت‌ براي‌ تحصيل‌ در دبيرستان‌ راهي‌شهر هنر هفتم‌، لس‌ آنجلس‌ شود. پدرش‌ در يك‌آپارتمان‌ دانشجويي‌ براي‌ كلينت‌ اتاقي‌ اجاره‌كرد تا در لس‌آنجلس‌ به‌ راحتي‌ به‌ تحصيل‌ علم‌ وهنر بازيگري‌ بپردازد. كلينت‌ با ورود به‌ مدرسه‌ هنر پيشگي‌ درلس‌آنجلس‌ تازه‌ متوجه‌ شد از اين‌ هنر چيزي‌نمي‌داند، اما نااميد نشد و با بازي‌ در چند تئاترخياباني‌ به‌ تجربياتش‌ افزود و چند نقش‌ كوچك‌ وپيش‌ پا افتاده‌ در فيلمهايي‌ چون‌ چراغ‌ و شهرآشوبگران‌ داشت‌. پس‌ از دهه‌ طلايي‌ هاليوود، تااواسط دهه‌1950، ايستوود در فيلم‌ معروف‌ و قابل‌ توجهي‌بازي‌ نكرده‌ بود. اولين‌ فيلم‌ ايستوور با نام‌ (رطيل‌)در سال‌ 1955 ساخته‌ شد و نقش‌ بسيار كمرنگي‌ رابر عهده‌ داشت‌. البته‌ بازي‌ در اين‌ فيلم‌ پس‌ از به‌اتمام‌ رسيدن‌ دوران‌ سربازي‌اش‌ بود. و در سال‌ 1951 وارد ارتش‌ شد. در آن‌ رازمان‌ جنگ‌ شبه‌جزيزه‌ كره‌ در اوج‌ خود بود لذاكلينت‌ از سوي‌ ارتش‌ آمريكا به‌ سواحل‌ مونتري‌كاليفرنيا فرستاده‌ شد تا آموزش‌ نظامي‌ ببيند. سپس‌ به‌ كره‌ رفت‌ تا در جنگ‌ شركت‌ كند.محيط خشك‌ نظامي‌ با روحيه‌ لطيف‌ و هنري‌كلينت‌ مغايرت‌ داشت‌، از اين‌ رو او دچارافسردگي‌ و اضطراب‌ شده‌ بود و مي‌خواست‌ هرچه‌ زودتر به‌ خانه‌اش‌ بازگردد. شانس‌ با او يار بودو فرمانده‌ گروه‌ نظامي‌ با مرخصي‌ او موافقت‌ كردو كلينت‌ به‌ آمريكا بازگشت‌. در آن‌ زمان‌خانواده‌اش‌ در سياتل‌ ساكن‌ بودند. اما از يك‌مرخصي‌ كوتاه‌ دوباره‌ به‌ ارتش‌ بازگشت‌ و اين‌ باردر آشتبار نيروي‌ دريايي‌ آمريكا مشغول‌ به‌ خدمت‌شد .او در دوران‌ خدمت‌ سربازي‌اش‌ با چندهنرپيشه‌ مطرح‌ آن‌ روزگار همچون‌ مارتين‌ ميلنر،ديويدجانسن‌ و ريچاردلانگ‌ آشنا شد. همين‌دوستي‌ سبب‌ كسب‌ تجربه‌ بيشتر براي‌ كلينت‌ بود. با به‌ پايان‌ رسيدن‌ دوران‌ سربازي‌، كلينت‌ به‌لس‌آنجلس‌ بازگشت‌ و در دانشگاه‌(لس‌آنجلس‌سيتي‌) در رشته‌ بازيگري‌ وكارگرداني‌ به‌ تحصيل‌ پرداخت‌ و مدرك‌ خود را بانمرات‌ عالي‌ دريافت‌ كرد. او تا زماني‌ كه‌ در سريال‌ تلويزيوني‌ rawhide در سالهاي‌ 1959 تا 66 بازي‌ نكرده‌ بودهمچنان‌ در گمنامي‌ بسر مي‌برد. كلينت‌ ايستوود شهرت‌ واقعي‌ خود را با بازي‌(فيلم‌ دروسترن‌هاي‌ اسپاگتي‌) بدست‌ آورد. (يك‌ مشت‌ دلار) در سال‌ 1964 و بخاطر(چند دلار بيشتر) در سال‌ 1965 و (خوب‌ بدزشت‌) به‌ سال‌ 1966 به‌ او شهرت‌ جهاني‌ بخشيداو در اين‌ فيلم‌ زياد حرف‌ نمي‌زد و چون‌ اسم‌خاصي‌ هم‌ نداشت‌ به‌ مردي‌ بدون‌ نام‌ ياman with no name شهرت‌ پيدا كرد. او براي‌ شروع‌ كار با (پونيورسال‌ پيكچرز) قرارداد بست‌. (ايستوود) شخصيت‌ خود را در هاليوود فقطبه‌ عنوان‌ يك‌ كابوي‌ نگه‌ نداشت‌ او در سال‌1971 با بازي‌ در نقش‌ (هري‌ كثيف‌) ژانرجديدي‌ در فيلمهاي‌ پليسي‌ بنانهاد. شخصيت‌(هري‌ كثيف‌) پليسي‌ بود كه‌ براي‌ اجراي‌ قانون‌ ازكارهاي‌ غير قانوني‌ استفاده‌ كرد. ازدواج‌ ايستوود او در آن‌ زمان‌ با (ركساناتويس‌) هنرپيشه‌زيبايي‌ هاليوود ازدواج‌ كرد و صاحب‌ فرزندي‌ به‌نام‌ (كيمبر) شد. اما اين‌ ازدواج‌ دوام‌ نيافت‌ و پس‌از جدايي‌، با (مگي‌ جانسون‌) آشنا شد و پيمان‌زندگي‌ مشترك‌ بست‌. دو فرزند به‌ نام‌هاي‌ (تايلي‌)و (آليسون‌) ثمره‌ اين‌ ازدواج‌ مي‌باشد. اما اين‌ازدواج‌ هم‌ مانند ديگر ازدواج‌هاي‌ هاليوودي‌دوام‌ نداشت‌ وي‌ پس‌ از جدايي‌ از (مگي‌جانسون‌)، دلباخته‌ (ديناريوز) شد و با وي‌ازدواج‌ كرد. كاترين‌ و اسكات‌ نيز ثمره‌ ازدواج‌ اوبا دينا مي‌باشد. در مورد وي‌ مي‌گويند: او تاكنون‌5 بار ازدواج‌ كرده‌ و از اين‌ ازدواجها 9 فرزنددارد. وي‌ در حال‌ حاضر با (ديناريور) زندگي‌مي‌كند و از داشتن‌ فرزندان‌ متعدد احساس‌رضايت‌ دارد. در ضمن‌ دو فرزند خوانده‌ به‌نامهاي‌ (فرانچسكا) و (مورگان‌) نيز دارد. وي‌چندي‌ پيش‌ براي‌ يافتن‌ يك‌ زندگي‌ آرام‌ و بدون‌هياهو مدتي‌ را به‌ دهكده‌ كوچكي‌ در اسكاتلندپناه‌ برد تا در آنجا بدور از زندگي‌ ماشيني‌ وفرزندان‌ متعددش‌ در آرامش‌ بسر برد.گرچه‌ بايدگفت‌: كلينت‌ از لحاظ مالي‌ همه‌ فرزندانش‌ راتامين‌ كرده‌ است‌ و براي‌ هر كدام‌ در بهترين‌منطقه‌ بورلي‌ هيلز و سانفرانسيسكو خانه‌اي‌ ويلايي‌خريداري‌ كرده‌ است‌. بزرگترين‌ موفقيت‌ ايستوور بزرگترين‌ موفقيت‌ (كلينت‌ ايستوود) در جايگاه‌كارگرداني‌ رقم‌ خورد. وي‌ در سال‌ 1992 باساختن‌ فيلم‌ (نابخشوده‌) و در سال‌ 2004 با(عزيز ميليون‌ دلاري‌) هر بار موفق‌ شد جايزه‌اسكار بهترين‌ كارگردان‌ و بهترين‌ تهيه‌ كنندگي‌ رااز آن‌ خود كند. آكادمي‌ اسكار در سال‌ 1995 بادادن‌ اسكاري‌ ديگر به‌ او براي‌ كار تهيه‌ كنندگي‌ ازاو تشكر كرد.
حضور (ايستوود) در فيلمها به‌ 5 دهه‌ مي‌رسد.او در اين‌ مدت‌ يكي‌ از پركارترين‌ها بوده‌ است‌. گفتني‌ است‌ وي‌ 14 بار مسئوليت‌ كارگرداني‌،تهيه‌ كنندگي‌ و بازيگري‌ را در يك‌ فيلم‌ بطورهمزمان‌ انجام‌ داده‌ است‌. همچنين‌ يكي‌ ازموفقيتهاي‌ او هدايت‌ قطعه‌ موسيقي‌ Kellys hero بود. او حتي‌ مدتي‌ را به‌ خوانندگي‌پرداخت‌ و سپس‌ از سوي‌ مردم‌، شهردار (كارمل‌)در كاليفرنيا شد. او در يك‌ راي‌گيري‌ 72 درصدآراء را آورد و به‌ مدت‌ 2 سال‌ در مقام‌ شهردار به‌فعاليت‌ پرداخت‌. اما به‌ عقيده‌ خودش‌ دنياي‌سينما و هنر بازيگري‌ دلچسب‌تر از سياست‌مي‌باشد. از اين‌ رو خود را از سياست‌ دور كرد ودوباره‌ جذب‌ سينما شد. نكاتي‌ از زندگي‌ او كلينت‌ ايستوود با 5 بار انتخاب‌ شدن‌ به‌ عنوان‌محبوب‌ترين‌ بازيگربه‌ همراه‌ (برت‌ رينولدز)محبوب‌ترين‌ هنرپيشه‌ طول‌ تاريخ‌ است‌. - داشتن‌ جايگاه‌ دوم‌ در مجله‌ (امپايرانگليس‌) در بين‌ 100 ستاره‌ هاليوود. در طول‌ بازي‌ در فيلمهاي‌ (خوب‌، بد، زشت‌،)و (سه‌ گانه‌ مردي‌ بدون‌ نام‌) كه‌ فيلمبرداي‌اش‌ 3سال‌ به‌ طول‌ انجاميد، حتي‌ يكبار هم‌ پالتوي‌ خودرا نشت‌. برگزيده‌ شدن‌ نشست‌. - از نام‌ او در ترانه‌ها و شوهاي‌ مختلف‌استفاده‌ شده‌ است‌. - وي‌ در سال‌ 2000 از سوي‌ انجمن‌ جان‌اف‌ كندي‌ مدال‌ افتخار دريافت‌ كرد. - برداشتهايش‌ به‌ ندرت‌ به‌ پيش‌ از سه‌برداشت‌ مي‌رسد - بزرگترين‌ درخت‌ (اكاليپتوس‌) قاره‌ آمريكادر زمين‌ محل‌ زندگي‌ او است‌. - مسن‌ترين‌ كارگرداني‌ است‌ كه‌ دو بار اسكارگرفته‌ است‌ اما براي‌ بازي‌ در حسرت‌ اسكار است‌.- از فيلم‌هاي‌ معروف‌ وي‌ مي‌توان‌ به‌:فيلمهاي‌ هنگ‌ جانبازان‌، هيچ‌ وقت‌ خداحافظي‌نكن‌، فرار از آلكاتراز، جوكيد، كاديلاك‌ صورتي‌،نابخشوده‌، در خط آتش‌، جهان‌ كامل‌، قدرت‌مطلق‌، جنايت‌ واقعي‌، كابوهاي‌ فضايي‌، دخترميليون‌ دلاري‌ و....